جاسوس دو بار میمیرد - جلد 2
نویسنده:
امیر عشیری
امتیاز دهید
✔از متن کتاب:
مرگ برای چندمین بار به سراغم آمده بود. این یکی با آنهای دیگر خیلی فرق داشت. مرگ زرد، انتظارم را می کشید. اژدهای خفته به هوش آمده بود. دیگر نمی توانستم به چیز یا شخص به خصوصی فکر کنم. حتی به خودم.
همان موقع که مرا با "فونچو" روبرو کردند، از نظر من معنی اش این بود که همه چیز در مورد من تمام شده است و باید به انتظار مرگ باشم. به "استلا" و "والکور" هم فکر نمی کردم. با آنها فاصله زیادی داشتم. فاصله ای که هیچوقت کم نمی شد و غیرممکن بود که بتوانم با آنها تماس بگیرم. همه جا مرگ بود. یک واقعیت تلخ و اجتناب ناپذیر. سکوت سنگینی بر اتاق سایه انداخته بود...
بیشتر
مرگ برای چندمین بار به سراغم آمده بود. این یکی با آنهای دیگر خیلی فرق داشت. مرگ زرد، انتظارم را می کشید. اژدهای خفته به هوش آمده بود. دیگر نمی توانستم به چیز یا شخص به خصوصی فکر کنم. حتی به خودم.
همان موقع که مرا با "فونچو" روبرو کردند، از نظر من معنی اش این بود که همه چیز در مورد من تمام شده است و باید به انتظار مرگ باشم. به "استلا" و "والکور" هم فکر نمی کردم. با آنها فاصله زیادی داشتم. فاصله ای که هیچوقت کم نمی شد و غیرممکن بود که بتوانم با آنها تماس بگیرم. همه جا مرگ بود. یک واقعیت تلخ و اجتناب ناپذیر. سکوت سنگینی بر اتاق سایه انداخته بود...
آپلود شده توسط:
morad850
1397/01/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جاسوس دو بار میمیرد - جلد 2